؟؟؟؟؟؟
؟؟؟؟؟؟
ویرایش توسط ناژین : 05-15-2015 در ساعت 05:32 PM
سلام، مطمئنا مشاورای سایتمون بهتر میتونن دراین باره نظر بدن...
اما نظرم به عنوان یک خواهر:
اولا اینکه رفتار شوهرتون تغییر کنه وابسته به اینه که خودش واقعا بخواد یا نه،
رفتار تندی که ایشون داره میتونه اصلاح بشه، ولی خود شوهرتون هم باید این تغییرو بخواد و همکاری داشته باشه
و بهترین راه هم همون مشاوره حضوریه که راهکار های لازم برای کنترل خشم و اصلاح رفتارش بهش ارائه بشه
درمورد تصمیم بر جدایی یا ادامه زندگی مشترکتون....
بزرگترین هدف ازدواج کسب آرامش در کنار همسره، پس قبل از هر تصمیمی با خودتون خوب فکر کنین که در چه صورت آرامش بیشتری دارین؟
آیا اگه جدا بشین خودتون و فرزندتون رفاه و آرامش بیشتری خواهید داشت؟
بر این مبنا تصمیم با شماس.
[QUOTE=naghme;82832]سلام، مطمئنا مشاورای سایتمون بهتر میتونن دراین باره نظر بدن...
سلام اصلا مشاوری تو این سایت نیست که بخاد راه نشون بده همه مشاورا کاربرای فعال سایتن که از تجربه ها ودونسته هاشون میگن!!!
آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!
آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!
خب شما تمام این سالهارو با سختی تحمل کردید پس بهتره برای تغییر اساسی در زندگیتون تصمیم گیری کنید
درسته جدایی درمان مشکلات نیست ولی باید بدونید اگر این روال ادامه داشته باشه نتیجه ای جز به جدایی نخواهد داشت
به هرحال هر انسانی تحملی داره و در این محدوده میتونه صبور باشه ... پس به شما حق میدیم گه صبرتون لبریز شده باشه
پس خودتون باید با مشاوری مجرب در این مورد مشورت کنید تا بتونید در این مورد به نتیجه گیری درستی برسید
خـــــدانـگهــــــدار
سلام عزیزم
من پستتو کامل خوندم.جالبه بگم بهتون که من یه عمر با پدری شبیه همسر شما زندگی کردم.رقتی پیامتونو خوندم یاد مادرم افتادم.شما خیلی جوونی و ینظرم به اندازه کافی تحمل کردی.الان درگه وقتشه که دیگه یه فکر اساسی بکنی و بدونی فرزندتم یه مادر سلامت میخواد مخصوصا از نظر روحی.به خودت و همسرت فرصت بده اگر پی به اشتباهاتش نبرد باید بدونی که وقتشه که به خودت فکر کنی و آرامش و تجربه کنی و بدون همسرت به زندگیت ادامه بدی.
امیدوارم هرچی صلاحته یرات اتفاق بیافته
ویرایش توسط ناژین : 05-15-2015 در ساعت 05:33 PM
.....
ویرایش توسط ناژین : 05-15-2015 در ساعت 05:34 PM
درود در دوران و مقطع سنی پائینی متاهل شدین الان 28سالتونه حدود دوازده سال هست مزدوج شدین ینی در 16سالگی درسته؟
خب بگذریم باتوجه به صحبتهای دوستان عرض کنم بفرمیائین شغل اصلی و حرفه همسرتون چی هست و دلیلی هم ک دراین سالها ازاین شاخه به اون شاخه وبی ثباتی وعدم موفقیتتون بوده همینه و مشکلات مالی مزید بر علت مشکلات روحی و روانی ایشون شده .
آیاایشون وابستگی به سیگار یا موادی دارند صادق باشید ...
-یاتجربه شکست کاری که اینجور هستن یا ن کلا وابستگی به خانواده پدری بهرحال باید اول ریشه مشکل رو پیدا کرده بعد فکر اصلاح وجبران بود .
یک کار مشخص میتونه ایشون رو دلگرم که و مدیریت و کم کم درست بشه -شما الانم بقولتون فرزند دارید و آیندشون مبهم خواهد بود درحدایی شما .
ودراین مدت دوازده ساله زندگیتون هم تجربه کافی درمدیریت یدا کردید پس صبوری کنید وچنانچه همسرتون مشکلی از حدسیات بالای من دارند حتما به یک مشاور حضوری درکمال ارامش مجابشون کنید تاخودشون رو باور و همت کاری و ثبات ومسئولیت پذیر باشند .
الانم باتوجه به وضعیت روحی ومشکل قهرتون و وطولانی شدن زمان یقین کنید کاری از پیش نمیره جز سردی وفاصله ولجاجت دوطرف ک منجر به ختم تاگواری شود.
خواهرمن باید عاقل باشید و برای سر وسامان دادن زندگیتون تلاش کنید قطعا ایشون هم ی مشکل دارند باید برند مشاوره و هم کمکش کنید و زمان و یک کارمناسب براشون درست بشه مطمئن باشید همه چی درست میشه ان شاالله زندگی فراز ونشیب داره همیشه مطابق میل نمیشه ودربحرانها مدیریت میخاد.
بهتون حق میدیم سختی زیاد کشیدید ولی بخاطر اینده فرزندتون تلاشتون روبکیند . موردی بود بازم درخدمتتونم
.......؟؟؟؟؟؟
ویرایش توسط ناژین : 05-15-2015 در ساعت 05:34 PM
بنظرم باهاش جدی صحبت کن در مورد آینده خودتو و فرزندت
اون باید بفهمه که به عنوان یه پدر مسئولیت داره در قبال فرزندش
دوست من خیلیا رو میشناسم که با این شرایط همسرشون ساختن و بالاخره مردشون به راه اومده
شاید شرایط خانوادگیش اونو تنبل بار آورده بنظرم اگه میتونی خودتم یه شغل داشته باشو کمکش کن باور کن اونم امید میگیره که با انرژی کار کنه تو هم پا به پاش باش در کنارش باش
پشت مرد زندگیت پدر بچت باش
ان شالله همه چی درست میشه
در مقایسه با انسانهای سخت و روزهای سخت
این انسانهای سختن که میمونن
نه روزهای سخت
ممنونم واقعا دلگرم تر شدم سیع خودمو میکنم.باتشکر
عالیه عزیزم
هر خبری شد بگو
در مقایسه با انسانهای سخت و روزهای سخت
این انسانهای سختن که میمونن
نه روزهای سخت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)